ای در تن تو رفته آنزیم فراموشی
چون وضعیت لپ تاپ در حالت خاموشی
فیلمنامه ی هامونی پایان بدی دارد
افتادنِ بی هنگام از تخت ِ هم آغوشی
(در حافظه ی سامسونگ گشتم (و نشد پیدا
پیغام شبانگاهت – ای وای بر این گوشی
چون سینه نشان دادی در صومعه ی جنسی
سی راهبه انفارکتوس- سی فاحشه بی هوشی
...با کافه و سیگارت، یاد هنر هفتم
افتادم و افتادم در مکتب ِ جارموشی..
حتی نزند ایسان، بی یاد ِ دو پای تو
در زیر پتو حتی) یک چرتک خرگوشی)
ما نان و پنیریم و - آبیم و کمی سبزی
(تو، الکل مرغوبی (یک دیس ِ پر از سوشی